چرا مرد می تواند چهار زن داشته باشد؟
طبق آیه 3 سوره نساء مرد حق دارد 4 زن داشته باشد آیا این توهین به زن نیست؟ اسلام با این حکم به نفع شهوترانی و هوسرانی مردان حکم داده و زنان را بازیچه آن ها قرار داده است آیا این عدالت است که اسلام به مرد اجازه می دهد چند همسر داشته باشند؟ اگر قرار است مردان چنین اجازه ای داشته باشند پس چرا زنان نمی توانند چند شوهر داشته باشند؟
متن آیه: وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً.... (نساء 3) اگر می ترسید که بهنگام ازدواج با دختران یتیم عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید....
این موضوع که در اسلام به مرد اجازه داده شده که با بیش از یک زن ازدواج کند بر خلاف تصور بعضی نشان از جامعیت بینش اسلام نسبت به مسائل شخصی و اجتماعی و زمینه های عقلانی و مطابق با فطرت این دین دارد که در ادامه توضیح داده خواهد شد
1 - همانطور که می دانیم تعداد مردان و زنان همیشه دقیقا برابر نیست و گاه ممکن است کم و زیاد شود این راه حلی است که اسلام برای این موضوع ارائه داده است تا اگر تعداد زنان بیش از مردان بود (که تجربه و آمار ها و سرشماری های بشر ثابت کرده که همواره تعداد دختران آماده به ازدواج از پسران آماده به ازدواج بیشتربوده است) بی همسر نمانند و اگر هیچ راهی برای ازدواج این تعداد زنان مازاد ارائه نکنیم به راستی این زنان برای برطرف کردن نیاز طبیعی و غریزی خود چه راهی جز تن فروشی و روابط ناشروع خواهند داشت (به علاوه که نیاز عاطفی و روانی آن ها از این راه ها هم قابل تامین نیست) پس اتفاقا این از حقوق زن بشمار می رود تا بتواند ازدواج کند و بی همسر نماند و این امتیازی برای مرد نیست اگر بنا بود جانب مرد رعایت شود اسلام همان کارى را مى کرد که دنیاى غرب کرده است به مرد حق استفاده و بهره بردارى از زنان دیگر جز همسر را مى داد ولى هیچ تعهدى براى مرد در قبال زن و فرزندان او به عنوان همسر قانونى و فرزندان قانونى قائل نمى شد یعنی مرد بتواند با زن های دیگر ارتباط داشته باشد و هیچ مسئولیتی را هم در قبال آن ها نداشته باشد
2 - در ادامه آیه گفته شده است که اگر می ترسید که در مورد همسران متعدد عدالت را رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید در واقع اسلام شرط چند همسری را رعایت عدالت بین آن ها می داند و می گوید اگر کسی می ترسد که عدالت را بین آن ها رعایت نکند تنها یک همسر بگیرد
3 - در مورد اینکه "اگر مردان چنین حقی دارند پس چرا زنان نداشته باشند" باید گفت اولا این موضوع (تعدد زوجات برای مرد) نه از حقوق مرد بلکه ار حقوق زن است چنانکه گفته شد
ثانیا چند شوهری (ازدواج چند مرد با یک زن) در قسمت های محدودی از دنیا مثلا تبت یا قسمتی هایی از آفریقا در گذشته رواج داشته است (برخی علت آن را علل جغرافیایی می دانند آن ها می گویند چون در این مناطق زمین کشاورزی کم بوده است برای جلوگیری از تقسیم و خرد و تکه تکه شدن زمین های کشاورزی این کار را انجام میداده اند مثلا رایج ترین شکل چند شوهری، چند شوهری برادرانه است یعنی چند برادر با یک زن ازدواج می کرده اند تا مانع از تقسیم زمین پدری شان شوند چون اگر هر کدام از آن ها جدا گانه تشکیل خانواده می دادند باید برای تامین مخارج خانواده های خود زمین را تقسیم می کردند) (این تنها یک احتمال است و در خیلی موارد هم علل دیگری به جز علل جفرافیایی دخیل بوده اند مثلا عقاید و باور های غلط عامل ایجاد انواعی از این پدیده در میان عرب زمان جاهلیت بوده است چنانکه در ادامه به آن خواهیم پرداخت) اما به دلایلی که در ادامه مطرح می شود نه تنها در مناطق دیگر کره زمین با استقبال مواجه نشده است بلکه به تدریج در همان مناطق هم کم رنگ و کم رنگ تر شده به هر حال آنچه واضح است شکست این نوع ازدواج در جوامع بشری است اما چرا این نوع ازدواج با شکست مواجه شده است؟
علت شکست چند شوهری این است که نه با طبیعت و روحیات مرد موافق است و نه با طبیعت و روحیات زن؛ چند شوهری سه ایراد اساسی دارد اول آنکه با روحیه اقتدار و انحصار طلبی مرد مخالف است مرد ذاتا دوست دارد همسرش تنها برای او باشد و چه از نظر روحی و عاطفی چه از نظر جسمی و ظاهری مالکیت مرد دیگری بر همسرش را تاب نمی آورد (بر خلاف چند زنی که مخالف این روحیه مرد نیست) دومین ایراد چند شوهری این است که پدر فرزند مشخص نیست یعنی انسان ذاتا می خواهد بداند پدر کدام فرزند است و فرزند کدام پدر حال آنکه چند شوهری با این روحیه انسان ناسازگار است (برخلاف چند زنی که از این نظر نه به مرد لطمه می زند نه به زن و نه به فرزند) و سومین اشکال چند شوهری هم این است که زن از مرد فقط موجودی برای ارضای غریزه جنسی نمی خواهد که بگوییم هرچه بیشتر برای او بهتر؛ زن از مرد موجودی می خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد موجودی که محبت خود را نثار زن کند و حامی وغمخوار زن باشد حال آنکه زن در چند شوهری هرگز نمی توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکارانه یک مرد را نسبت به خود جلب کند بلکه زن فقط وسیله ای برای ارضای آن مرد ها بوده و مرد نیز جز وسیله ای برای ارضای زن و تامین معاش او چیز دیگری نبوده است (و نمی توانسته پاسخگوی احساسات لطیف زن باشد) از این رو چند شوهری هم همواره مانند روسپی گری مورد تنفر زن بوده و هست (در حالی که در چند زنی مرد می تواند با میل و رغبت محبت خود را نثار تک تک زنان خود کند و هر کدام از زنان هم می توانند از محبت او بهره مند شوند بدون اینکه منافاتی با محبت مرد به دیگر همسرانش وجود داشته باشد)
بنابراین چند شوهری نه با خواسته ها و تمایلات مرد موافق بوده نه با خواسته ها و تمایلات زن و همین عامل شکست آن است
حال ممکن است به این نظر برخورد کنیم که علت تعدد زوجات و رواج آن در طول تاریخ زورگویی و تسلط مرد بر زن است مرد چون بر زن مسلط و حاکم بوده رسوم و قوانین را به نفع خود می چرخانده است و علت رواج تعدد زوجات هم همین است
البته نمیتوان منکر شد که در خیلی مواقع در طول تاریخ مرد از قدرت خود بر علیه زن سوء استفاده کرده است اما موضوع مطرح شده را نمی توان درست دانست چنانکه در ادامه توضیح داده می شود
قبل از آن که به چرایی غلط بودن نظریه بالا بپردازیم لازم است مقدمتاً توضیحاتی داده شود:
در جاهلیت عرب ده نوع ازدواج رواج داشته است (صداق، متعه، اِماء، مقت، شغار، رهط، ازدواج با اختین، مخادنه، استبضاع، تعویضی) که سه نوع آن ها هر یک انواعی از چند شوهری هستند (رهط، استبضاع، تعویضی) که به دلیل طولانی شدن بحث از ذکر چگونگی آن ها صرف نظر می کنیم (و تحقیق در این زمینه را به خواننده واگذار می کنیم) اما هدف ما از بیان کردن این موضوع این بود که بدانیم که در جاهلیت عرب هم انواعی از چند شوهری وجود داشته است با این پیش دانسته وارد مبحث اصلی می شویم:
اگر این نظریه را بپذیریم لزوما باید بپذیریم که زمانی که در جاهایی از دنیا چند شوهری مرسوم شده مثلا در میان قبیله نائیر یا در جاهلیت عرب زمانی بوده که زن قدرتی علیه مرد به دست آورده که توانسته چند شوهری را به مرد تحمیل کند و آن دوران، دوران طلایی زن بوده است حال آنکه می دانیم دوران جاهلیبت عرب یکی از تاریک ترین دوران های زن در طول تاریخ بوده است به علاوه اگر رواج چند زنی به دلیل قدرت مرد علیه زن بوده است پس چرا این رسم در میان ملل غربی رایج نشده است در حالی که با مطالعه تاریخ اروپا در قرون وسطی به وضوح پی می بریم که آن دوران نه تنها دوران قدرت مرد بوده است بلکه عصر شئ انگاری و حیوان انگاری زن بوده است علت عدم رواج چند زنی در اروپا این نیست که در اروپا برای زن و مرد حقوق مساوی در نظر گرفته بوده اند بلکه شواهد حاکی از این است که در اروپا تحت تاثیر آموزه های کلیسا حتی برای زن شأنیت انسانی هم قائل نبوده اند بنابراین این نظریه نمی تواند درست باشد
برای اطلاعات بیشتر شما را به کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» ارجاع می دهیم که در این مقاله نیز بسیار مورد استفاده بوده است شهید مطهری در این کتاب بحث های مفصلی در این زمینه دارد که مجال نقل همه آن نیست اما به عنوان نمونه چند مورد از آن ها را نقل می کنیم:
تعجب می کنید اگر بگویم تعدد زوجات در مشرق اسلامی مهمترین عامل نجات تک همسری بود؟ بلی مجاز بودن تعدد زوجات بزرگترین عامل نجات تک همسری است به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا می شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزونی می گیرد اگر حق تاهل این عده زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط اخلاقی و مالی و جسمی هستند اجازه چند همسری داده نشود رفیقه بازی و معشوقه گیری ریشه تک همسری واقعی را می خشکاند (مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 19 ص 341)(کتاب نظام حقوق زن در اسلام)
گمان می کنم وقت آن رسیده است که خواننده محترم درک کند که مسأله ای که از لحاظ چند همسری برای بشر مطرح بوده و هست چیست مسأله این نیست که آیا تک همسری بهتر است یا چند همسری در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی یعنی اینکه جسم و روح هر یک از زوجین از آنِ یکدیگر باشد بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کامل تر پیدا میشود آن دو راهی که بشر بر سر آن قرار گرفته این نیست که از میان تک همسری و چندهمسری کدام یک را انتخاب کند مسأله ای که از این لحاظ برای بشر مطرح است این است که به واسطه ضرورت های اجتماعی مخصوصاً فزونی نسبی عده ی زنانِ نیازمند به ازدواج بر مردانِ نیازمند، تک همسری مطلق عملًا در خطر افتاده است تک همسری مطلق که شامل تمام خانوادهها بشود افسانهای بیش نیست یکی از دو راه در پیش است یا رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازی، به عبارت دیگر یا چند همسر شدن معدودی از مردان متأهل (که حتماً از 10 درصد تجاوز نخواهد کرد) و سر و سامان یافتن و خانه و زندگی پیدا کردن زنان بیشوهر و یا بازگذاشتن راه معشوقه بازی و چون در صورت دوم هر معشوقه ای میتواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد اکثریت قریب به اتفاق مردان متأهل عملًا چند همسر خواهند بود
آری این است صورت صحیح طرح مسأله چندهمسری اما مبلغان شیوههای غربی حاضر نیستند صورت صحیح مسأله را طرح کنند حاضر نیستند حقیقت را آشکارا بگویند آنها واقعاً مدافع مترسک بازی و معشوقه گیری هستند زن شرعی و قانونی را سربار و مزاحم میدانند و یکی اش را هم زیاد میدانند چه رسد به دو زن و سه زن و چهار زن... (مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 19 ص 342)(کتاب نظام حقوق زن در اسلام)
...تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد... (مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 19 ص 344)(کتاب نظام حقوق زن در اسلام)
توجه: پیشاپیش از همه کاربران عزیز بابت تاخیر در تایید نظرات و پاسخ به آنها عذر خواهی میکنیم.
به دلیل مشغله زیاد تا مدتی امکان بررسی نظرات وجود ندارد اما این اطمینان را به شما می دهیم که نظرات شما محفوظ مانده و در اولین زمان ممکن بررسی خواهد شد.